نویسندگان | بهرام جلالی پور |
---|---|
نشریه | نامه هنرهای نمایشی و موسیقی |
شماره صفحات | ۱۰۷-۱۲۷ |
نوع مقاله | Full Paper |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲-۱۲-۱۰ |
رتبه نشریه | ISI |
نوع نشریه | چاپی |
کشور محل چاپ | ایران |
چکیده مقاله
داستانِ بلند شازدهکوچولو نوشتهی آنتوان دو سنتاگزوپری اثری در ستایش درک مشترک است؛ یادآوری این امر که هیچکس کامل نیست و برای دستیابی به صلح و دوستی، باید که یکدیگر را بفهمیم. مطرحشدن این ایده در دوران پر از آشوب جنگ دوم جهانی عجیب نیست؛ همچنانکه هنوز هم موضوعی نو بهحساب میآید. اما شازدهکوچولو، باوجود ارزشهای شاعرانه و مفاهیم بلند انسانی آن، ازنظر پیرنگ، بهویژه برای اقتباس دراماتیک به اصلاحاتی نیازمند است. در این مقاله، با مطالعهی تطبیقی اقتباسی سینمایی از آن به مارک آزبرن، با تأکید بر نظریهی روایت و نیز آرای لیندا هاچن و دبورا کارتمل درزمینهی اقتباس، ظرفیتهای دراماتیک داستان بررسی شده است. یافتههای پژوهش نشان داد، فیلم انیمیشن مذکور کوشیده اقتباسی امروزی از اثر ارائه دهد و با طرح مسائل کودک امروزی در مواجهه با زندگی شخصی و اجتماعی، داستان دو سنتاگزوپری را از سطح داستانی نمادین فراتر ببرد. در این فیلم هر سه سطح موردنظر دبورا کارتمل قابل ملاحظه است. نخست آنکه از رسانهی روایی رمان به رسانهی دیداری فیلم «انتقال» صورت گرفته و از ابزار بیانی رسانهی مقصد برای عینیت بخشیدن به آن بهره گرفته است. این امر ملاحظات مربوط به اقتباس از گونهی روایی به گونهی دیداری را، آنچنانکه مد نظر لیندا هاچن بوده، تأمین کرده است. دوم آنکه، این انتقال همراه با «تفسیر» بوده است، زیرا در آن متناسب با مخاطب و زمانه، تفسیری جدید از داستان ارائه شده و نقش نهاد مدرسه در جوامع سرمایهداری در کشتن خلاقیت کودکان و تبدیل کردنِ آنها به «آدمبزرگ» نقد شده است. فیلمساز به این اکتفا نکرده که اقتباسی از شازدهکوچولو ارائه دهد و مقایسه را به فرایند بینامتنی روایت واگذار کند. بلکه فیلم، با روایت موازی سرگذشتِ شازدهکوچولو و داستان دختربچهی امروزی، امکان «قیاس» را بین آنها فراهم ساخته است. بهاینترتیب، میتوان اقتباس سینمایی موردنظر را موفق ارزیابی کرد.
tags: شازده کوچولو آنتوان دو سنتاگزوپری انیمیشن مارک آزبرن اقتباس